مینکس پیر حتی به این واقعیت که پسر کوچکش است نگاه نکرد و باعث شد او را در هر موقعیت شناخته شده ای به لعنت بفرستد. از فریادهای پرشور او میتوان فهمید که او از اندام جوان پسر جوان و دوست دمدمی مزاج او خوشش میآمد. به نظر می رسد که اگر می توانست، نه تنها خروس را با خوشحالی بلعیده بود، بلکه کل پسر را نیز می بلعید. مادر با لذت های جنسی بیگانه نبود و چیزهای زیادی به اغواگر جوان آموخت.
روزنامه نگار حرفه ای است - او می داند چگونه با میکروفون کار کند. و اگر میکروفون ها سیاه و سخت هستند، او می داند که چگونه آنها را آزمایش کند. به نظر می رسد او انتظار این اتفاق را نداشت، اما از نظر ظاهری، او آن را دوست داشت. از نظر فنی، هر دو میکروفون کاملاً کار می کنند. :-)