وقتی دخترم با پدرش صحبتهای شیطنت آمیزی میکند و او را به هر طریق ممکن تشویق میکند که او را لعنت کند، تقریباً غیرممکن است که در محدودههای درستی قرار بگیری. و به او قول میدهد مثل مادرش میفرستد. بنابراین وقتی دیک او را در دهان خود گرفت، او به سرعت پشیمان شد. و به زودی تقدیر خود را روی غنچه کوچک شیرین او ریخت. تم باحال
وقتی جوجه ای با پاهای باز می نشیند و کمک می خواهد، نه گفتن سخت است. و اگر خواهرت باشد، غیرممکن است. اما حتی برای برادرت هم خوب است که پاهای خوش فرمش را دراز کند. چه کسی فکرش را میکرد که برای او سختی داشته باشد؟ اما خواهر کوچک، با قضاوت در فیلم، چیزی در مورد نجابت نمی دانست. او بلافاصله یک دیک در دهانش گرفت. من در مورد آنها عوضی ها تعجب می کنم، آیا آنها غیر از دیک چیز دیگری در سر دارند؟ مثل مغز؟
بدون رابطه جنسی...